به گزارش مشرق، «دیدار محرمانه در منزل روحانی» تیتری بود که صبح شنبه بر پیشانی روزنامه حامی دولت نشسته بود. عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان از جلسه «یکی از بزرگان جریان اصلاحات بهصورت مستقیم» باروحانی در منزلش و اعلام «هشدارها و نگرانیها» به او خبر داده بود.
مصاحبهای که شاید مهمترین پیامش تائید ادعاهایی بود که در چند ماه گذشته انکار میشد: «اختلاف دولت و اصلاحطلبان»
«حمایت مشروط» یا «عبور از روحانی»، از تکذیب تا تائید
اختلاف بین دولت و اصلاحطلبان مسئلهای بود که طی یک سال گذشته و خصوصاً چند ماه اخیر یکی از مهمترین بحثهای رسانهای کشور بود. برخی عبور اصلاحطلبان از روحانی را محتمل میدانستند و برخی دیگر آن را ساختهی «ذهن مخالفان» و «اتاق فکر تخریب دولت» معرفی میکردند.
دو ماه گذشته فضای نشریات و رسانههای اصلاحطلب و حامی دولت متفاوت از این روزها بود. درحالیکه برخی از آنها از حمایت مشروط اصلاحطلبان از روحانی سخن میگفتند؛ «پروژه اصولگرایان برای اختلاف بین روحانی و اصلاحطلبان» محور گزارشها و مصاحبهها و تحلیلهای اغلب این رسانهها بود. خطی که تا همین چند روز پیش هم ادامه داشت و عطریانفر در رد این ادعا گفته بود «اصلاحطلبان از آقای روحانی حمایت میکنند و کسی جز ایشان را برای مطرح کردن ندارند... حمایت اصلاحطلبان از روحانی نیازی بهشرط ندارد. آقای روحانی فوق تصور اصلاحطلبان ظاهرشده است». او حتی «طرح هرگونه شرطی برای وی» را «خلاف عقل، عرف و انصاف» دانسته بود.
اما اختلاف اصلاحطلبان با روحانی مسئلهای بود که همان روزها هم برخی مثل شکوریراد در گفتگوی 11 مرداد با روزنامه اعتماد اینگونه به آن اعتراف کرده بودند: «عدهای -از اصلاحطلبان- معتقدند بدون اما و اگر باید از همین امروز اعلام کنیم که تنها و تنها از حسن روحانی حمایت میکنیم. در مقابل، عدهای دیگر میگویند تداوم حمایت اصلاحطلبان از روحانی باید منوط به بررسی عملکرد وی و آغاز گفتوگوهای سازنده با روحانی و دولتمردانش باشد. آنها حمایت بیچون و چرا از روحانی را معادل نفی نقد او میدانند و معتقدند مسدود کردن راه نقد دولت با اعلام حمایت بیچون و چرا عدول از هویت اصلاحطلبانه است.»
و درنهایت شرایطی پیش آمد که اختلاف بین اصلاحطلبان و حامیان دولت اگرچه تائید نمیشد، ولی انکار هم نمیشد؛ یعنی بهموازات اصرار برخی چهرهها بر حمایت بیقیدوشرط اصلاحطلبان از روحانی، برخی دیگر از مشروط بودن آن سخن میگفتند.
صریحترین حرفها را شاید منتجبنیا قائممقام اعتماد ملی به روزنامه آرمان زد وقتی 19 مردادماه گفت: «بدون شک حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی در سه سال گذشته بیشتر از اعضای دولت بوده است. ما انتظار داریم به همان اندازه که از دولت حمایت میکنیم دولت نیز گوشه چشمی به اصلاحطلبان داشته باشد. روحانی نباید از اینکه از اصلاحطلبان حمایت کند واهمهای داشته باشد. برای برخی فرا حزبی و فراجناحی عمل کردن نوعی افتخار است. به نظر من در شرایط کنونی این رویکرد افتخارآمیز نیست بلکه اشتباه است.»
گلایهها و انتقادات تند او از دولت و روحانی و جملاتی چون «انتصابات آقای روحانی در دولت اول بر اساس انتظار جریان اصلاحات نبوده و با آنچه ما تصور میکردیم فاصله داشته است.» گوشه چشمی نیز به آینده و انتخابات آتی داشت: «ما در انتخابات 96 به هیچکس چک سفید امضا نمیدهیم. حمایت اصلاحطلبان از آقای روحانی در سال 92 براساس یک رویکرد متعارف نبود بلکه به دلیل شرایط نامتعارف انتخابات بود. اصلاحطلبان در سال 92 بدون اینکه با آقای روحانی مفاهمه و مذاکره داشته باشند پشت سر ایشان ایستادند و از ایشان حمایت کردند... با این وجود در سال 96 ما فرصت کافی برای برنامهریزی و تعیین استراتژی در اختیار داریم و برخلاف سال 92 که با یک رویکرد نامتعارف مواجه بودیم در سال 96 با یک رویکرد متعارف روبهرو هستیم.» او نهایتاً نتیجه گرفته بود که «اصلاحطلبان برای انتخابات سال 96 با آقای روحانی درزمینهٔ برنامهریزیها و همچنین انتصابات در دولت مذاکره و مفاهمه خواهند کرد.»
سخنان منتجبنیا آنقدر صریح بود که اعتراض بخش دیگری از اصلاحطلبان را متوجه خود کند. عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی اصلاحات در واکنش به این سخنان گفت «اصلاحطلبان هیچوقت برای حمایت از روحانی در انتخابات 96 شرط و شروط نمیگذارند.» ناصری در واکنش به اظهارات منتجبنیا مبنی بر اینکه حمایت از روحانی مشروط برافزایش سهم اصلاحطلبان در دولت آینده است خاطرنشان کرد: «این سخنان نظر شخصی منتجبنیا است، زیرا چنین بحثی اصلاً در مجامع و شوراهای اصلاحات مطرح نشده است و موضع جریان اصلاحات هم نیست.»
دیدار خوئینیها با روحانی؛ هشدار در بالاترین سطح
هرچند فردی چون عارف هم که در ماجرای ریاست مجلس و فراکسیون امید هم از دولتیها نارو خورده بود اعلام کرد «ما در ادامه مسیر سال 92 خود نهتنها از روحانی بلکه از هیچیک از علاقهمندان به انقلاب عبور نخواهیم کرد»؛ اما واقعیت چیز دیگری بود.
سهشنبه 26 مردادماه بود که روزنامه حامی دولت نوشت «اخیراً شنیده شد دکتر حسن روحانی با آیتا... سید محمد موسویخوئینیها دیدار کرده است.» هرچند این دیدار با تائید و تکذیبهای همیشگی و حاشیهای مثل شخصی بودن-و نه تشکیلاتی بودنش- روبرو شد، اما چند روز بعد واقعیت روشنتر شد. وقتیکه همان روزنامه شنبه 30 مرداد جزئیات بیشتری از این دیدار را بیان کرد.
عبدالله ناصری که مدتی پیش مشروط بودن حمایت اصلاحطلبان از روحانی را تکذیب کرده بود، این بار با تائید دیدار «برخی از بزرگان جریان اصلاحات» با روحانی، از شرط و شروط آنها برای حمایت از روحانی خبر داد.
ناصری گفت «بهعنوان نمونه یکی از بزرگان جریان اصلاحات بهصراحت به آقای روحانی عنوان کرده که اگر همین مسیر خود را در آینده نیز ادامه بدهد ممکن است پایگاه رأی خود را از دست بدهد و سال 96 در پاستور نباشد. این چهره برجسته جریان اصلاحات همچنین به آقای روحانی ضرورت تغییر در برخی نگرشها و مدیریتهای دولت را گوشزد کرده است.»
جمعبندی ناصری شاید از اخبار جلسات محرمانه اصلاحطلبان و روحانی مهمتر بود: «در این جلسه که در منزل آقای روحانی برگزارشده به آقای روحانی در این زمینه هشدارهای لازم دادهشده که ایشان دارای سازمان رأی مستقل نیست و نباید با طناب پوسیده برخی افراد به چاه برود. بدون شک سازمان رأی آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری آینده جریان اصلاحات خواهد بود و کسی نمیتواند این مسئله را کتمان کند. اگر کسی دچار توهم شده و احساس میکند آقای روحانی جدا از آرای اصلاحطلبان میتواند رئیسجمهور شود سخت در اشتباه است و این اشتباه ممکن است به قیمت بسیار گزافی تمام شود.»
با این مصاحبه و اعلام رسمی این خبر، تکذیبها و انکارهای قبلی تائید شدند. اعلام رسمی این دیدار «توسط اصلاحطلبانِ حامی دولت» یک پیام مهم دارد و آنهم اینکه رایزنیها با دولت نتیجه موفقی نداشته و فشار رسانهای گام بعدی برای مجاب کردن روحانی به گردن نهادن بهشرط و شروط آنها است. جالب آنکه ناصری برای اولین بار صراحتاً ازآنچه «توهم» برخی درباره استقلال بدنه رأی روحانی از اصلاحطلبان میداند انتقاد کرده و حتی از بیوفائی و عدم پایبندی روحانی از ابتدای دولت به اصلاحطلبان اینگونه گله میکند: «پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 92 چهار نفر از بزرگان کشور یعنی آیتا... هاشمی، رئیس دولت اصلاحات، آقای ناطق نوری و سید حسن خمینی درباره انتخاب برخی وزرا در جهت توسعه سیاسی جلسه برگزار میکنند و قرار میشود گزینهای که این جمع معرفی میکند بهعنوان وزیر انتخاب شود. با این وجود آقای روحانی به دلیل روحیه مستقلی که دارند در روز تحلیف شخص دیگری را بهجای ایشان معرفی میکند. ممکن است حضور مستقل آقای روحانی در فضای سیاسی کشور بهویژه پسازاینکه با حمایت اصلاحطلبان به ریاستجمهوری رسیده به مذاق برخی از اصلاحطلبان خوش نیاید...»
مهندسی معکوس «رحماجارهای» و گلایه اصلاحطلبان از روحانی
ایام انتخابات 92 بود که اصلاحطلبان پس از خارج شدن هاشمی از دور انتخابات، حسن روحانی را بهعنوان گزینه مطلوب خود انتخاب کردند. چهرهای که هیچوقت اصلاحطلب نبود اما حالا در یک وحدت و ائتلاف تاکتیکی برای پیروزی آغوشش را به روی حمایت اصلاحطلبان باز کرد.
تصوری که اصلاحطلبان از دولت روحانی داشتند این بود که او چون میداند پیروزیاش وامدار حمایت اصلاحات است، بنابراین سهمی از دولت و قدرت را به اصلاحات خواهد داد. با اتحاد روحانی و اصلاحطلبان، دوقطبی اصولگرا اصلاحطلب رنگ خواهد باخت و اصلاحطلبان زیر نقاب دولت روحانی، فعال مایشاء خواهند بود. مسئلهای که توسط برخی اصلاحطلبان به رحماجارهای بودن دولت روحانی برای اصلاحطلبان تعبیر شد. اصطلاحی که شاید اولینبار اصغرزاده آن را به کاربرد: «چند وقت پیش به دوستانی به شوخی گفتم این رحم اجارهای برای پرورش یک نطفه است؛ وقتی به شما اجازه نمیدهند احزاب جریانات سیاسی فعالیت داشته باشد، مجبور به ائتلاف میشوید.»
اصلاحطلبانی که شرط پیروزی روحانی را حمایت خود میدانستند، شرط تداوم حمایتشان را نیز امتیازهای متعدد او به جناح خود میدانستند. مسئلهای که عبدالله ناصری خردادماه امسال صراحتاً دربارهاش گفته بود «اگر رحم اجارهای جنین را خوب محافظت کند، حتماً اصلاحطلبان آن را دوبار اجاره خواهند کرد.»
اما آنچه در سه سال اخیر اتفاق افتاد نشان داد واقعیت برخلاف توقعات اصلاحطلبان رقم خورده و ماجرای رحماجارهای را مهندسی معکوس کرده است؛ یعنی دولت بهجای آنکه به اصلاحطلبان امتیاز بدهد، آنها را به «برگی از برگهای بازی» سیاسیاش تبدیل کرد که گاهی برای ورود به مجلس با آنها لیست مشترک میدهد ولی برای ریاست مجلس، لاریجانی را بر عارف ترجیح میدهد.
ماجرای فراکسیون اعتدال و حامیان دولت در برابر فراکسیون امید هم ناروی دیگری بود که برای اصلاحطلبان غیرقابلپذیرش بود. آنقدر که عبدالله ناصری در مصاحبه اخیرش پشت پرده آن را اینگونه روایت میکند: «پس از تشکیل مجلس دهم برخی از نزدیکان آقای روحانی به ایشان فشار آورده بودند که زمینه انحلال فراکسیون امید را فراهم کنند تا یک فراکسیون بزرگتر و فراگیرتر بین اصلاحطلبان و حامیان آقای روحانی شکل بگیرد. هنگامیکه این خبر به جریان اصلاحات رسیده بود یکی از بزرگان جریان اصلاحات در جلسه رودررو با آقای روحانی ایشان را بهشدت از این اقدام پرهیز داده و خطر و پیامدهای چنین کاری را با ایشان مطرح کرده بود.»
وزارت علوم که در ابتدای دولت در دست اصلاحطلبان تندرو بود نیز دیگر در ید قدرتشان نیست و کمکم ترس اصلاحطلبان از تداوم تاکتیک «گردشبهراست» روحانی در آستانه انتخابات بیشتر میشود.
حقیقت آن است که همانطورکه ناصری گفته روحانی میخواهد «کاندیدای مورد وفاق هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا قرار بگیرد و رأی بیشتری نسبت به سال 92 به دست بیاورد.» مسئلهای که پذیرشش با توجه به اقدامات و مواضع سه سال گذشتهاش از سوی اصولگرایان تقریباً منتفی است.
از سوی دیگر اصلاحطلبان که از عدم پایبندی روحانی به خود در سه سال اخیر -که بزرگترین نمونهاش ائتلاف با جریان لاریجانی در ریاست مجلس بود- گلهدارند حمایت خود از او را مشروط کردهاند. حتی بنا بر آنچه ناصری گفته «جریان اصلاحات بهجز آقای روحانی گزینه دیگری را نیز برای انتخابات ریاستجمهوری سال 96 در نظر گرفته و بهتمامی جوانب قضیه فکر کرده است.»
سختترین تصمیم را چه کسی خواهد گرفت؟ روحانی یا اصلاحطلبان؟